تاریخ : دو شنبه 16 شهريور 1394
نویسنده : mohammad

زیبایی فقط با روغن کرچک

6892_485

از روغن های گیاهی می توان برای درمان مشکلات پوستی ، تقویت مو، ناخن و … استفاده کرد . درکنار محصولات صنعتی آشنایی خانم ها با مواد گیاهی بخصوص روغن های گیاهی که علاوه بر جنبه درمانی در بیماری ها می توان از ان ها برای زیبایی نیز استفاده کرد ضروریست . در این مطلب به شما می گوییم که چگونه با استفاده از روغن کرچک زیبایی خود را بازیابید .

درمان پوست های خشک فقط با روغن کرچک

در ترکیب بیشتر محصولات آرایشی-بهداشتی مانند کرم های مرطوب کننده از اسیدهای چرب امگا۹، امگا۶ و ویتامین E استفاده می شود جالب است بدانید که روغن کرچک تمام این مواد را به وفور در خود دارد . روغن کرچک با تنظیم pH پوست خاصیت نرم کنندگی و التیام بخش را برای پوست های خشک و حساس داشته و به درمان آن ها کمک می کند . همچنین می توان از این روغن برای درمان اگزما و پسوریازیس استفاده کرد . برای پوست های آکنه دار نیز به مقدار کم می توان برای درمان جوش ها استفاده نمود .

IMG14134723

روش استفاده
قبل از خواب این روغن را روی پوست صورت و یا دست ها، زانوها و آرنج ها که بیشتر خشک می شوند بزنید. همچنین می توانید از آن به عنوان کرم دور چشم و برای مقابله با گودی زیر چشم استفاده کنید.

 روغن کرچک برای داشتن موها، ناخن ها و مژه ها

موها، ناخن ها و مژه ها برای شادابی نیاز به ویتامین E و مواد معدنی دارند و همانطور که گقته شد این مواد در روغن کرچک به وفور یافت می شود . می توانید از این روغن برای درمان ریزش مو بصورت ماسک استفاده کنید .

برای تقویت موها و مژه ها
بهتر است شب ها مقداری از این روغن را به نوک انگشت ها زده و پوست سرتان را ماساژ دهید تا جریان خون در رگ های موجود در کف سر افزایش پیدا کند. موها را با حوله بسته و صبح آن را بشویید . به مدت چهار هفته و هر روز و یا هر دو روز یکبار این کار را انجام داده تا شادابی موهایتان را مشاهده کنید . البته سه هفته به موهایتان استراحت دهید تا پوست سرتان به آن عادت نکند. برای تقویت مژه ها نیز روغن کرچک را در یک ظرف ریمل ریخته و شب ها مصرف کنید و صبح مژه هایتان را با شیرپاک کن تمیز نمایید .

برای تقویت ناخن ها
داخل یک نعلبکی، مقداری روغن کرچک بریزید و انگشت هایتان را به مدت ۱۰ دقیقه داخل این روغن قرار دهید. هر هفته یکبار این کار را انجام دهید. می توانید به روغن تان چند قطره لیموترش نیز اضافه کنید. بدین صورت ناخن هایتان مستحکم می شود .

ا

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : دو شنبه 16 شهريور 1394
نویسنده : mohammad

عشق فقط خدا

اقتصادی - معنوی - ورزشی - سرگرمی

عشق فقط خدا

.

 

 


شکسته های دلت را به بازارخدا ببر

 

خدا خود بهای شکسته دلان است . . .

 


 

فاصله بین مشکل و حل آن یک زانو زدن است

اما نه در برابر مشکل

بلکه در برابر خدا

 

 

 

 

خداوندا:

 

من این بنده ی ضعیف,از الان تا هروقت دیگری خودم را به تو می سپارم...

قادری و مطلق...

بنده نوازی و کامل...

و ای خدا می دانی و می دانم که سخت است اعتراف...

ولی من امروز در این ساعت و در این لحظه

 

لباس منیت را از تن بیرون می کشم و بی رنگی می پوشم.

عرق شرم می ریزم و ضربان قلبم را با نوسان دلم یکی می کنم.

رو به قبله ات می نشینم و سر به سجاده ات می نهم

 

و اشک از چشمانم جاری می کنم و کوچک می شوم در بزرگی تو.

قطره می شوم در دریای بی کران تو...

ذوب می شوم,محو می شوم,خارتر از خار درخت می شوم.

نیست می شوم از هست تو و در پیشگاهت خدایا حاضر می شوم با همه ی حضور دلم...

به واسطه ی رحمت و بزرگیت از من بگذر و رحم کن به حال ناتوانم.

من بندگی تو نکردم در حالی که از نفسم فرمان بردم

 

و رضا گفتم و راضی نشدم به رضایت ...

مستوجب قهر تو هستم ولی باز جز در خانه ی تو پناه دیگری ندارم

 

و بر من ببخش این زبان ضعیفم را که با این قلم صدا می گیرد.

نشانه هایت را برایم متجلی کن که بفهمم

 

از الان تا ابدیت که من فقط بنده ام و قاضی تویی و صلاحم در توست هرچه که بخواهی.

و اعتراف میکنم در محضرت که غافل بودم

 

از هر آنچه در کتابت خواندی و من نیز فقط خواندم.

 

نه با چشم دل بلکه با چشم به ظاهر فریبنده که شرمم باد

 

و ننگم باد که هر لحظه خود را فریفتم و دم نزدم و خدا مرگم بدهد

 

اگر باز هم اعترافم به گناه خواسته ی زبانم باشد نه گفته ی دلم.

خدایم همیشه بودی و من ندیدمت.پس چشم بینا عطایم کن .

این کوری دل را از من بگیر و به دیدگانم ببخش.

طوری که دیگر تو را ببینم و بنده هایت را نه...

و شرح صدری ببخشم که دیگر حتی غم فراق تنگش نکند

 

و مشکلات و سختی های کوچک زمینش نزند و در هر حال خود را در تو ببیند.

پس از حالا محرمم کن از همه ی بدی ها و سیاهی ها و پلیدی ها.

می خواهم اینگونه بشناسم خود را... در تو...

 


 

حلاج در خطابیی مناجات گونه از تعجب می پرسد :

 

کدام نقطه از زمین از تو خالی است که خلق تو را در آسمان می جوید.

 

 

 

 

الهی عاشقان را ذکر یاهوست

هر آنچه می رسد از دوست نیکوست

رسد گر مشکلی بر ما حرامست

شکایت بردن بر غیر از دوست

 

 

ﺑﺮﮔﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﻧﺼﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :

 

‏ﻣﻦ 20 ﺩلار ،ﺭﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ ﺯﯾﺮﺍ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ،

 

ﻫﺮ ﮐﺴﻰ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﺩﺭﺱ ﻓﻼﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ.‏

 

ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﻣﺒﻠﻎ 20 ﺩلار ﺍﺯ ﺟﯿﺒﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ

 

ﻭ ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﻰ ﺑﺮﺩ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﺳﺎﻛﻦ ﻣﻨﺰﻝ ﻫﺴﺖ

 

ﺷﺨﺺ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻣﻴﺪﻫﺪ، ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ

 

ﺷﻤﺎ ﻧﻔﺮ 12 ﻫﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﯾﺪ ﻭ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﻴﻜﻨﻴﺪ ﭘﻮﻟﻢ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﺪ.

 

ﺟﻮﺍﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪﻯ ﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ خروجی  ﺣﺮﮐﺖ ﻛﺮﺩ،

 

ﭘﻴﺮﺯﻥ ﻛﻪ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﭘﺴﺮﻡ،

 

ﻭﺭﻗﻪ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﻛﻦ، ﭼﻮﻥ ﻣﻦ ﻧﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺳﻮﺍﺩ ﻧﻮﺷﺘﻨﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ،

 

ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻫﻤﺪﺭﺩﻯ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﻣﻦ، ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﻟﮕﺮﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﻛﺮ

 

ﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺧﻴﺮ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
**

هرکجا انسانی هست فرصتی برای محبت کردن هست

ﺑﻪ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﺭﺣﻢ ﻛﻨﻴﺪ،

 

ﺗﺎ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺣﻢ ﻛﻨﺪ

 

آن عشق که در پرده بماند به چه ارزد؟

 

عشق است و همین لذت اظهار و دگرهیچ 

 

 

 

 

 

 

زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمیتواند آنها را از ما بگیرد

زندگی کاروان سرایی است که شب هنگام در آن اتراق میکنیم

و سپیده دمان از آن بیرون میرویم

فقط یک چیزهایی اهمیت دارند

چیزهایی که وقت کوچ ما از خانه ی بدن با ما همراه باشند...

همچون معرفت بر الله و به خود آیی.

دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم و با بی پروایی از آن در گذریم

دنیا چیزیست که باید آن را برداریم و با خود همراه کنیم

سالکان حقیقی میداند که همه آن زندگی با شکوه  هدیه ای از طرف

خداوند است و بهره ی خود را از دنیا فراموش نمیکنند.

کسانی که از دنیا روی بر میگردانند نگاهی تیره ویاس آلود دارند

آنها دشمن زندگی و شادمانی اند

خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم

سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسید :

آیا :زندگی" را "زندگی کرده ای" ؟!

 

 

 

چون عاشقی آمد، سزاوار نباشد این گفتار که : خدا در قلب من است ،



شایسته تر آن که گفته آید : من در قلب خداوندم



وقتی قلبت بیدار شد و شعله ای از نور شد



تو معنا و اهمیت زندگی را خواهی شناخت



و این فیضی عظیم است . و آنگاه سپاسگزاری و حمد طلوع می کند



آنگاه فقط هدیه زندگانی کافی است



تا با آن برای همیشه و همیشه راضی و خشنود باشی

 

 

خدایا منو ببخش اگر همیشه به فکر رضای همه ی هیچ ها هستم ولی به فکر رضای تو که همه هستی،  نیستم...

 

وهرکه توبه کند و نیکوکار شود پس بسوی خدا بازگشتی خداپسندانه دارد....قرآن کریم

 

 

 

دیروز در کوچه ی ما خبری بود

برگ ها زرد شده

خشک شده ، از درخت افتاده بود

باد آمده بود

کودکی تب کرده بود

دیروز در کوچه ی ما پاییز آمده بود

من چ آرام شدم

با صدای خش خش

با صدای هو هو

باز هم گام زدم

مرد پیری میگفت : زود تاریک شده

کوچه خالی شده، گام ها سست شده

من ولی پاییزم داغ داغ است از تو

من جنون میگیرم با نگاهت از نو

من ولی عاشق این پاییزم

ک هر بار ذکر تورا یادم داد

در سیاهی ، سردی ، در بی برگی

ک خدایی دارم

ک مرا گرم نگه میدارد.....

 

 


باز هم عاشقم کن

تو خوب میدانی چه کنی


بگذار همه بدانند تو عجیبی

تو زیبایی ، تو خاصی

بیخود نیست نامت را مخاطب خاص گذاشتند

مخاطب خاصم بمان

من دوستت دارم خدی مهربان


دنیای مجازی ام سلام ....

گاه گاهی درد دلم را با تو میگویم

ب امید اینکه همدردی در گوشه ای از تو مرا بخواند

من در دنیای واقعی ام همدردی ندارم

از تو چه پنهان گاهی با خدایم گپ میزنیم او فقط گوش میدهد

اما....

خوب از بی هیچی بهتر است خداست دیگر عادت دارد

مانند انسان بالم را نمیشکند نطقم را کور نمیکند

مرا دیوانه نمیخواند خوب گوش میدهد

بعد از دو روز هردو ب گفته های پوچم میخندیم

خدایم همچین است

اینهارا نوشتم بدانی از سر بی کسی نیست اینجا آمدم

می آیم تا خدایم را با دیگران دوست کنم

آشتی دهم ، آخر میدانی

خدایم واقعا خداست......... 

 

 

اَلْحَمْدُ للَّهِ‏ِ عَلى‏ کُلِّ نِعْمَةٍ وَاَسْئَلُ اللَّهَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ

وَ اَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ وَ اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْ کُلِّ ذََنْبٍ

ستایش خداى را بر هر نعمتى و از او خواهم هر خیری را

پناه برم به خدا از هر شرى و آمرزش خواهم از خدا از هر گناهى

 

 

 


چون دانستی که خدا از خاکت آفریده کردنکشی و خود رایی مکن



تمام آنچه را ما در این جهان می بینیم دارای علتی است



و اگر زنجیر علت ها را دنبال کنیم سر انجام به نخستین علت می رسیم



و این نخستین علت را خدا می نامیم

 

 

 

 

خدایا چگونه صدایت کنم در حالی که من منم

و چگونه از تو قطع امید کنم در حالی که تو تویی...!؟

خدایا اگر از تو نخواهم به من خواهی داد

چه کسی هست که از او بخواهم و به من بدهد؟؟؟؟

خدایا اگر صدایت نکنم نیازم را اجابت میکنی

چه کسی هست که او را صدا کنم و اجابتم کند؟؟؟؟

خدایا اگر التماس و خواهش نکنم تو به من رحم خواهی کرد

پس چه کسی است که به او التماس کنم و او به من رحم خواهد کرد؟؟؟

خدایا همانطور که دریا را برای حضرت موسی علیه السلام شکافتی و نجاتش دادی

از تو میخواهم بر محمد و ال محمد صلوات فرستی و مرا نجات دهی از آنچه درآنم

و مرا خارج کنی از مشکلی که درآنم

 



یا حیّ و یا قیّوم

الله جان سلام

خودت خوب می دانی عزیزم

که لبریزم از عشقت و دارم سر می روم

لبالبم از سخن عاشقانه برایت

هر چه می گویم بیشتر سرریزم می کنی

هر چه می گریم بغضم گلوگیرتر می شود

هر چه می نوشانی تشنه ترت می شوم

تنها و تنها تو را دارم یا الله

مگر می شود که خودت را قربانی خودت کرد؟

می خواهی باز هم قربان ما شوی؟

ای مهربانترین مهربانان یا ارحم الراحمین

آخر چقدر تو قربان ما میشوی؟

حسین زیبایت در سخنی سخت عاشقانه گفته:

انا قتیل العَبَره!

من کشته اشک چشمم

گویی به دوستدارانش می گوید:

من به قربان اشک چشم های شما

الهی! ای مهربانی که حسین زیبایت را و این عاشق سخت زیبایت را

قربانی ما کردی که اشک ما را در بیاوری

و اینگونه به این اشک ما را ببخشایی

شگفت و صد شگفت از این همه مهربانی ات

 

 


 

 

  من !

عابدی شبانه روز مشغول دعا ونیایش به درگاه پروردگار بود وبه ندرت از عبادت گاه بیرون می آمد.

یک روز که برای حاجتی ازآن خارج شد،شیطان داخل عبادت گاه رفت ودر را به روی او بست.

وقتی که عابد بازگشت و در را بسته دید تعجب کرد.

شیطان پرسید:"  کیست؟ "

عابد جواب داد: " من! " شیطان دوباره پرسید:" کیست؟" وعابد باز هم گفت:" من! "

در آخر شیطان در را باز کرد و به او گفت:" من هم عمری مشغول نیایش وستایش بودم،
 
ولی یک بار گفتم من،و برای همیشه از در گاهش رانده شدم."

 

 

 


نیـایـش
 
 
خداوند گفت : دیگر پیامبری مبعوث نخواهم فرستاد ،

 

ان گونه که شما انتظار دارید اما جهان هرگز بی پیامبر نخواهد ماند.

 

وآنگاه پرنده ای را به رسالت مبعوث کرد.

 

پرنده آوازی خواند که در هر نغمه اش خدا بود عده ای به او گرویدند و ایمان آوردند.

 

وخدا گفت اگر بدانید حتی با آواز پرنده ای می توان رستگار شد.

 

خدا رسولی از آسمان فرستاد .

 

باران نام او بود همین که باران ،

 

باریدن گرفت آنان که اشک را می شناختند رسالت او را دریافتند

 

پس بی درنگ توبه کردند و روح شان را زیر بارش بی دریغ خدا شستند .

 

خدا گفت : اگر بدانید با رسول باران هم می توان به پاکی رسید.

 

خداوند پیغامبر باد را فرستاد تا روزی بیم دهد و روزی بشارت .

 

پس باد روزی توفان شد و روزی نسیم و آنان که پیام او را فهمیدند

 

روزی در خوف و روزی در رجا زیستند .

 

خداوند گفت : آن که خبر باد را می فهمد قلبش در بیم و امید می لرزد .

 

قلب مومن این چنین است .

 

خدا گلی را از خاک برانگیخت تا معاد را معنا کند .

و گل چنان از  رستخیز گفت

 

که هر از آن پس هر مومنی گلی که دید رستاخیز را به یاد آورد .

 

خدا گفت : اگر بفهمید تنها با گلی قیامت خواهد شد .

 

خداوند یکی از هزاران نامش را به دریا گفت .

 

دریا بی درنگ قیام کرد و چنان به سجده افتاد که هیچ از هزارموج او باقی نماند .

 

مردم تماشا می کردند عده ای پیام را دانستند پس قیام کردند

 

و چنان به سجده افتادند که هیچ از آنها باقی نماند .

 


خدا گفت : آن که به پیغمبر آبها اقتدا کند به بهشت خواهد رفت .

 

و یاد دارم که فرشته ای به من گفت : جهان آکنده از فرستاده و پیغمبر مرسل است ،

 

اما همیشه کافری هست تا بارش باران را انکار کند و با گل بجنگد ،

 

تا پرنده را دروغگو بخواند و باد را مجنون و دریا را ساحر .

 

 

 


وصل

 
ای خدا این وصل را هجران مکن
 
سرخوشان عشق را نالان مکن
 
باغ جان را تازه و سرسبز دار
 
قصد این مستان و این بستان مکن
 
چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن
 
خلق را مسکین و سرگردان مکن
 
بر درختی کشیان مرغ توست
 
شاخ مشکن مرغ را پران مکن
 
جمع و شمع خویش را برهم مزن
 
دشمنان را کور کن شادان مکن
 
گر چه دزدان خصم روز روشنند
 
آنچ می‌خواهد دل ایشان مکن
 
کعبه اقبال این حلقه است و بس
 
کعبه اومید را ویران مکن
 
این طناب خیمه را برهم مزن
 
خیمه توست آخر ای سلطان مکن
 
نیست در عالم ز هجران تلختر
 
هرچ خواهی کن ولیکن آن مکن
 
مولوی

 

 

 

 

 

گفتم گرفتارم خدا

گفتی که آزادت کنم

 

گفتم گنه کارم خدا

گفتی که عفوت میکنم

 

گفتم خطا کارم خدا

گفتی که می بخشم خطا

 

 

گفتم جفا کارم خدا

گفتی وفایت میدهم

 

گفتم صدایت میکنم
گفتی جوابت می دهم

 

گفتم ز پا افتاده ام
گفتی بلندت میکنم

 

گفتم نظر بر من نما
گفتی نگاهت می کنم

 

گفتم بهشتم می بری؟ 
گفتی ضمانت می کنم

 

گفتم که ادعونی بگم
گفتی اجابت می کنم

 

گفتم که من شرمنده ام
گفتی که پاکت می کنم

 

گفتم که یارم می شوی
 گفتی رفاقت میکنم

 

گفتم ندارم توشه ای
گفتی عطایت میکنم

 

گفتم دردمندم خدا
گفتی مداوایت کنم

 

گفتم پناهی نی مرا
گفتی پناهت می دهم


عاشقتم خدااااااااااااااااا

 

 

 

عشق فقط خدا

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : دو شنبه 16 شهريور 1394
نویسنده : mohammad
دریافت کد صفحه ورودی

♡♥فقط خدا♡♥

♡♥ وقتی تنهایی بدون خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش !♡♥















 http://falshbaner.persiangig.com/image/mazhabi-2/babol-114.gif

 

 

 

 


 

 

 



+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم فروردین 1393ساعت 13:40 توسط بانو مریم | 12 یادگاری


 

ادعونی استجیب لکم

 

بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.

 

(60 غافر)



+ نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم آذر 1393ساعت 21:50 توسط بانو مریم | یادگاری چی شد؟


عاشق این شعرم... 

خدا را دیده ای آیا ؟


خدا را دیده ای آیا ؟

 

 


تو آیا دیده ای وقتی شبی تاریک

 

 


میان بودن و نابودن امید فردائی

 

 


هراسی می رباید خواب از چشمت

 

کسی ، خورشید و صبح و نور را

 

 


در باور روح تو ، می خواند

 

 


و هنگامی که ترسی گنگ می گوید ، رها گردیده ، تنهائی

 

 

و شب تاریکی اش را ، بر نگاه خسته می مالد                   

 


طلوع روشن نوری به پلکت ، آیه های صبح می خواند

 

 


کلام گرم محبوبی

 

 


کمی نزدیک تر از یک رگ گردن ،

 

 


به گوش ات با نوای عشق می گوید:

 

 

غریب این زمین خاکی ام ، تنها نمی مانی

 

 


تو آیا دیده ای وقتی خطائی می کنی اما ،

 

 


ته قلبت پشیمانی

 

 

 

و می خواهی از آن راهی که رفتی ، باز برگردی                   

                


نمی دانی که در را بسته او یا نه ؟

 

 


یکی با اولین کوبه ، به در ، آهسته می گوید :

 

 


بیا ، ای رفته ، صد بار آمده ، باز آ

 

که من در را نبستم ، منتظر بودم که برگردی

 

 


و هنگامیکه می فهمی ، دگر تنهای تنهائی

 

 


رفیقی ، همدمی ، یاری کنارت نیست

 

 


و می ترسی که راز بی کسی را ، با کسی گوئی

 

 


یکی بی آنکه حتی ، لب تو بگشائی

 

 


به آغوشی ، تو را گرم محبت می کند با عشق

 

 


به هنگامیکه ، دلبر های دنیائی

 

دلت را برده اما ، باز پس دادند

 

 


دل بشکسته ات را ، مهربانی می خرد با مهر

 

 


درون غار تنهائی ، به لب غوغا ، ولی راز سخن با او ، نمی دانی

 

 


کسی چون نور می گوید ، بخوان

 

 


و تو آهسته می گوئی ، که من خواندن نمی دانم

 

 


و او با مهر می گوید

 

 


بخوان ، آری بنام خالق انسان ، بخوان ما را

 

 

و تو با گریه های شوق ، می خوانی

 

 


تو آیا دیده ای

 

 


وقتی که بعد از قهر و بد عهدی

 

 

 

به هنگامیکه بر سجاده اش با قامت شرمی                     

 

                    


به یک قد قامت زیبا ، تو می آیی

 

 


به تکبیری ، تو را همچون عزیز بی گناهی ،راه خواهد داد

 

 


و می پوشاند او ، اسرار عیبت را

 

 


و از یاد تو هم ، بد عهدی ات را ، پاک خواهد کرد

 

 

 

جواب آن سلام آخرت را ، بر تو خواهد داد                       

                     


و با یک نقطه در سجده ، تو گویا باز هم ، در اول خطی

 

 


تو آیا دیده ای وقتی که چیزی آرزویت بوده ، آنرا جسته ای

 

 


آنگاه می بینی ، بجز یک سایه ، چیزی در درون دست هایت نیست

 

 


کسی آهسته می گوید

 

 


نگاهم کن ، حقیقت را رها کرده ، مجازی را تو میجوئئ ؟

 

 


تو سیمرغی درون آسمان گم کرده ،

 

 

 

اینک سایه اش را بر زمین خاک می پوئی ؟                       

                    


اگر یابی ، بجز یک سایه ، چیز دیگری داری ؟

 

 


پس آنگه یک شعاع نور ، چشمان تو را ، از خاک تا افلاک خواهد برد

 

 


تو آیا دیده ای ، وقتی هوای سینه ات ابر است و باریدن نمی داند

 

 


و دشت سینه ات ، می سوزد از بی آبی خوبی

 

 


تمام غنچه های مهر ، در جان تو خشکیده ست

 

 


به یادش ، قلب تو ، آرام می گیرد

 

 


و چشمان امیدت

 

 


گونه های چشم در راه تو را ،

 

 


با بارشی ، سیراب خواهد کرد

 

 


و گل های محبت ، در تمام پهنه جان تو می روید

 

 


تو ایا دیده ای وقتی دلت می گیرد از دلگیری مردان تنهایی

 

که شب هنگام ، سر به زیر افکنده

 

 


شرم خالی دستان خود را،در کویر مهربانی ، چاره می جویند

 

 

 

کسی آهسته می گوید :                                

                              


سرای عشق را ، یک بار دیگر اب و جارو کن

 

 


سوار صبح در راه است

 

 


تو آیا دیده ای ، وقتی که دریای پر از طوفان مشکل ها

 

 


بساط زورق اندیشه را

 

 

در صد خروش موج می پیچد                               

 


کسی سکان این زورق ، به ساحل می برد با مهر

 

 


و می داند که تو

 

 


بی آنکه در ساحل ، به شکری ، قدر این خوبی به جای آری

 

 


بدون گفتن یک ، یا خدا

 

 


این نا خدا ، از یاد خواهی برد

 

 


خدا را دیده ای آیا ؟

 

 

گمانم دیده ای او را                                     

 

 

که من هم آرزو دارم ، ببینم باز هم او را                        

 


به چشم سر ، که نه

 

 


او خود گشاید ، دیده های روشن دل را

 

لطیف و خلق آگاه است

 

 


چه زیبا می شود ،چشمی که می بیند ترا

 

 

 


چشم دلی ، از جنس نور و عشق و آگاهی



+ نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم آذر 1393ساعت 21:45 توسط بانو مریم | یادگاری چی شد؟


خدا

 

 

 

 

خدای مهربانم !

 

از امروز تمامی مشکلاتم را با مداد و نعمتهایم را با خودکار می نویسم !
 

می دانم که مشکلاتم را با پاک کن مهربانیت پاک خواهی کرد . . .

 



+ نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم آذر 1393ساعت 21:42 توسط بانو مریم | یادگاری چی شد؟


انواع بوس

۱-بوس صورت : دوست داشتن

۲-بوس پیشانی : آرامش

۳-بوس بازو : شوخی کردن

۴-بوس لب : عاشق بودن

۵-بوس گردن : نیاز داشتن

حالا اگه بخوای عشقتو ببوسی کدوم شماره رو انتخاب میکنی ؟
 



+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم شهریور 1393ساعت 19:50 توسط بانو مریم | 2 یادگاری


...
اَگَر تکیهـ گآهَت [خُـــــــــــدآ] بآشَد


زَمین ...


نَخوآهی خــــــــــــورد

 

 



+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم شهریور 1393ساعت 15:7 توسط بانو مریم | يک یادگاری




+ نوشته شده در دوشنبه هفدهم شهریور 1393ساعت 22:55 توسط بانو مریم | 5 یادگاری


سه چیز با احتیاط:

قدم"قلم"قسم!

سه چیز را پاک نگه دار:

جسم"لباس"خیال!

از سه چیز کار بگیر:

عقل"همت"صبر!

از سه چیز خود نگهدار:

افسوس"فریاد:نفرین کردن!

سه چیز خود راآلوده نکن:

قلب"زبان"چشم!

اما سه چیز رو هیچگاه و هیچوقت فراموش نکن:

خدا"مرگ و دوست خوب...


+ نوشته شده در دوشنبه هفدهم شهریور 1393ساعت 22:46 توسط بانو مریم | یادگاری چی شد؟


تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com

 

بـے شـَک اگـرخــُداے بـزُرگ ازبآمِ بـلَند عرش فرودآیــَد

و هم اَکنوטּ ازمـَטּ بآ اصـرآر والحآح بـِخوآهـَد

کـﮧمـטּ بـﮧ جآے او بـَر عرش کبریآیے او بـِنشینم

وَ او بـﮧجآے  مـَטּ در مـِحــــ ــــرآب

بـﮧ پـَرستیدטּ و عشق ورزیدטּ آغآز کـُند

و آتش هآے دَرد و نیآز بـﮧ مـَعبود رآ از جآטּ مـטּ بآز گیرَد

و بر جآטּ خویش زَنـَد

هـَرگــــ ــ ــــ ــِز...!

حـَتے بـَرآے شــَبے تآ ســَحر نـَخوآهــَم پـذیرفت

مـَטּ،یک شـَب رآ سـرآسر

بآ درد مـَعبود بودטּ و رنج مـَحروم مآندטּ از پـَرستش

بـﮧ سـَر نتوآنـَم بــُرد...! 

 



+ نوشته شده در دوشنبه هفدهم شهریور 1393ساعت 22:2 توسط بانو مریم | یادگاری چی شد؟


روزی 
مجنون از سجاده شخصی عبور میکرد
مرد نمازش را شکست و گفت :
مردک ، درحال رازو نیاز با خدا بودم تو چگونه این رشته را بریدی
مجنون لبخندی زد و گفت :
من عاشق بنده ای هستم و تو را ندیدم ، توعاشق خدایی چگونه مرا دیدی ؟! {-35-}{-35-}{-35-}
Ghalb.jpg

 



+ نوشته شده در سه شنبه بیستم خرداد 1393ساعت 14:48 توسط بانو مریم | 2 یادگاری


شعبان شد و پیک عشق از راه آمد

عطر نفس بقیه الله آمد

با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین

یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد

 

 

پیشاپیش نیمه شعبان بر همگی مبارک

 

 

 






تا به حال به انگشتات دقت کردی ؟!

 
 
045c296618b69684067eac274483056c-430


 



میتوانم دنیا را یک دستی فتح کنم،
 


 به شرطی که 
 
دست دیگرم در دست خــــــــــدا باشد . . .!


+ نوشته شده در دوشنبه دوازدهم خرداد 1393ساعت 16:6 توسط بانو مریم | یادگاری چی شد؟


من / عشق

پاك                  يعني

سرزمين                      لحظه

يعني                                 بيداد

عشق                                                       من

باختن                                                            عشق

جان                                                                          يعني

زندگي                                                                               ليلي و

قمار                                                                                  مجنون

          در                                                   عشق يعني ...                                              شدن   

ساختن                                                                                   عشق

دل                                                                                       يعني

كلبه                                                                           وامق و

يعني                                                                      عذرا

عشق                                                              شدن

من                                     عشق

فرداي                                يعني

كودك                          مسجد

يعني               الاقصي

عشق /  من

 

عشق                                       آميختن                                           افروختن

يعني                              به هم        عشق                             سوختن

چشمهاي                      يكجا                    يعني                        كردن

پر ز                 و غم                            دردهاي             گريه

خون                                                    بيشمار

 

عشق                                     من

يعني                             الاسرار

كلبه                    مخزن

 اسرار     يعني  

 

 



+ نوشته شده در یکشنبه یازدهم خرداد 1393ساعت 10:23 توسط بانو مریم | 4 یادگاری


 

یا رب دل پاک و جان آگاهم ده

 

آه شب و

 

 گریه ی سحرگاهم ده

در راه خود اول ز خودم بیخود کن

بیخود چو شدم ز خود به خود راهم ده

خدایا! ممنونم که دوستمی با اینکه به دوستی من احتیاجی نداری

خدایا! ممنونتم که مرا به خودت واگذار کرده ای نه به مردم، که مرا خوار کنند

خدایا! میدونم بدم اما تو خیلی خوبی چون وقتی من میخوانمت زود پاسخمو میدی با اینکه میدونی وقتی تو مرا میخوانی به کندی به درگاهت میام

خدایا! چگونه شکر نعمتت بجای آرم که با هر عضوی که بخواهم شکرت کنم از آن توست

خدایا! شرمندتم که شبهای قدر بر من گذشت و نشدم اونی که باید میشدم

خدایا! ماه خیر و برکتت داره کمکم رخت بر میبنده و میره فقط تو میدونی سال دیگه این موقع کی زنده است و کی مرده . پس کمکم کن تو این چند روز . . .

خدایا! درسته که طاعتی ندارم ولی در عالم جز تو کسی ندارم پس دستم را بگیر و عذرم بپذیر و به فضل خویش ببخشم و منت گذار بر من با عفو کردنم



+ نوشته شده در سه شنبه ششم خرداد 1393ساعت 12:22 توسط بانو مریم | 5 یادگاری


 

گاهی نه گریه آرامت میکند و نه خنده

نه فریاد آرامت میکند و نه سکوت

آنجاست که با چشمانی خیس

 

رو به آسمان میکنی و میگویی

 

خدایا تنها تو را دارم

تنهایم مگذار

 



+ نوشته شده در سه شنبه نوزدهم فروردین 1393ساعت 22:25 توسط بانو مریم | 6 یادگاری



 

 

به تو من خیره می گردم ؛

به این جنگل ...

به این برکه ...

به خط نور ...

 به این دریا ...

به رقص آب ...

به این افسون بی همتا ...

چه باید گفت؟

کمک کن واژه ها را بر زبان آرم ؛

بگویم لحظه ای از تو ...

از این زیبائی روشن ،

از این مهتاب ...

بریزم با نسیم و گم شوم در شب ؛

بخندم با تو لختی در کنار آب ...

زبانم گنگ و ذهنم کور ،

تنم خسته ، دلم رنجور ...

تمام واژه ها قامت خمیده ،

ناتوان ...

بی نور ....

پر از پیچیده گیست این ذهن ناهموار ؛

سکوت واژه ها درهم تنیده ،

مثل یک آوار ...

من از پیچیده گی ها سخت بیزارم ؛

تو با من ساده می گویی و من هم ساده می گویم :
" خـدایــا دوسـتـت دارم "

 

 



+ نوشته شده در دوشنبه هجدهم فروردین 1393ساعت 20:56 توسط بانو مریم | 5 یادگاری


 



+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم فروردین 1393ساعت 21:28 توسط بانو مریم | 2 یادگاری





















_______________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
________________@@@@@
___@@@@@@@@@@@@@@
___@@@@@@@@@@@@@@

_________@@@@@@@
_____@@@@@@@@@@@
___@@@@@______@@@@@
__@@@@@_________@@@@@
_@@@@@___________@@@@@
_@@@@@___________@@@@@
_@@@@@___________@@@@@
__@@@@@_________@@@@@
___@@@@@______@@@@@
______@@@@@@@@@@@
_________@@@@@@@

__@@@@@____________@@@@@
___@@@@@__________@@@@@
____@@@@@________@@@@@
_____@@@@@______@@@@@
______@@@@@____@@@@@
_______@@@@@__@@@@@
________@@@@@@@@@@
_________@@@@@@@@@
_________@@@@@@@@
__________@@@@@@@
___________@@@@@@

_@@@@@@@@@@@@@
_@@@@@@@@@@@@@
____________@@@@@
____________@@@@@
____________@@@@@
_@@@@@@@@@@@@@
_@@@@@@@@@@@@@
____________@@@@@
____________@@@@@
____________@@@@@
_@@@@@@@@@@@@@
_@@@@@@@@@@@@@
...♡★* ☆* ★♡
.....♡★* ☆* ★♡
.......♡★* ☆* ★♡
.........♡★* ☆* ★♡
...........♡★* ☆* ★♡
.............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
.............♡★* ☆* ★♡
...........♡★* ☆* ★♡
.........♡★* ☆* ★♡
.......♡★* ☆* ★♡
.....♡★* ☆* ★♡
...♡★* ☆* ★♡
...♡★* ☆* ★♡
.....♡★* ☆* ★♡
.......♡★* ☆* ★♡
.........♡★* ☆* ★♡
...........♡★* ☆* ★♡
.............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
.............♡★* ☆* ★♡
...........♡★* ☆* ★♡
.........♡★* ☆* ★♡
.......♡★* ☆* ★♡
.....♡★* ☆* ★♡
...♡★* ☆* ★♡
.....♡★* ☆* ★♡
.......♡★* ☆* ★♡
.........♡★* ☆* ★♡
...........♡★* ☆* ★♡
.............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
.............♡★* ☆* ★♡
...........♡★* ☆* ★♡
.........♡★* ☆* ★♡
.......♡★* ☆* ★♡
.....♡★* ☆* ★♡
...♡★* ☆* ★♡
...♡★* ☆* ★♡
.....♡★* ☆* ★♡
.......♡★* ☆* ★♡
.........♡★* ☆* ★♡
...........♡★* ☆* ★♡
.............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
.............♡★* ☆* ★♡
...........♡★* ☆* ★♡
.........♡★* ☆* ★♡
.......♡★* ☆* ★♡
.....♡★* ☆* ★♡
...♡★* ☆* ★♡
...♡★* ☆* ★♡
.....♡★* ☆* ★♡
.......♡★* ☆* ★♡
.........♡★* ☆* ★♡
...........♡★* ☆* ★♡
.............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
.............♡★* ☆* ★♡
...........♡★* ☆* ★♡
.........♡★* ☆* ★♡
.......♡★* ☆* ★♡
.....♡★* ☆* ★♡
...♡★* ☆* ★♡
...♡★* ☆* ★♡
.....♡★* ☆* ★♡
.......♡★* ☆* ★♡
.........♡★* ☆* ★♡
...........♡★* ☆* ★♡
.............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
...............♡★* ☆* ★♡
.............♡★* ☆* ★♡
...........♡★* ☆* ★♡
.........♡★* ☆* ★♡
.......♡★* ☆* ★♡
.....♡★* ☆* ★♡
...♡★* ☆* ★♡
__۰♥۰♥_____♥۰♥۰,*-:¦:-*
_۰♥۰۰۰۰♥___♥۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
۰♥۰۰۰۰۰۰۰♥۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
_۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
___۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
_____۰♥۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
_______۰♥۰,*-:¦:-*
_____۰,*-:¦:-*
____*-:¦:-*_____۰♥۰♥____♥۰♥۰
__*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰♥___♥۰۰۰♥۰
_*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰۰۰۰♥۰۰۰۰۰۰♥۰
_*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰
__*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰
____*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰
______*-:¦:-*_____۰♥۰۰۰♥۰
_________*-:¦:-*____۰♥۰
______________,*-:¦:-*
___۰♥۰♥_____♥۰♥۰,*-:¦:-*
_۰♥۰۰۰۰♥___♥۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
۰♥۰۰۰۰۰۰۰♥۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
_۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
___۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
_____۰♥۰۰۰♥۰,*-:¦:-*
_______۰♥۰,*-:¦:-*
_____۰,*-:¦:-*
____*-:¦:-*_____۰♥۰♥____♥۰♥۰
__*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰♥___♥۰۰۰♥۰
_*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰۰۰۰♥۰۰۰۰۰۰♥۰
_*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰
__*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰
____*-:¦:-*____۰♥۰۰۰۰۰۰۰۰♥۰
______*-:¦:-*_____۰♥۰۰۰♥۰
_________*-:¦:-*____۰♥۰
______________,*-:¦:-
!!!…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
,•’``’•,•’``’•,.
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•......’
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
,•’``’•,•’``’•,.
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•......’
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
.........…,•’``’•,•’``’•,
.....…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’




 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : دو شنبه 16 شهريور 1394
نویسنده : mohammad

 http://falshbaner.persiangig.com/image/mazhabi-2/babol-114.gif

 

 

 

 


 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : دو شنبه 16 شهريور 1394
نویسنده : mohammad
تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد
 
 
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  اتوبوس
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  اتوبوس
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  اتوبوس
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  اتوبوس
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  اتوبوس
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  اتوبوس
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  اتوبوس
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  اتوبوس
تیر خوردن گروگان گیر در  عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  اتوبوس
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  اتوبوس
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد»
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  اتوبوس
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  اتوبوس
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد»
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  ساختمان
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  اتوبوس
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  ساختمان
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  ساختمان
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  ساختمان
 تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد»
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  ساختمان
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  ساختمان
بستن تجهیزات کار در ارتفاع توسط پرسنل تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» برای تمرین راپل
 عملیات فرضی رهایی گروگان تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد» از  ساختمان
 تمرین راپل تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد»
 تمرین راپل تیپ 65 نیروی ویژه هوابرد ارتش«نوهد»
 
 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : دو شنبه 16 شهريور 1394
نویسنده : mohammad

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : دو شنبه 16 شهريور 1394
نویسنده : mohammad

عکسهای دیدنی روز سری (22)

 

 

 

آرایش افسر زن گارد احترام ارتش چین قبل از مراسم استقبال رسمی از نخست وزیر ایتالیا

 

 

 

عکسهای دیدنی روز سری (22)

 

طرفداران تیم ملی فوتبال کلمبیا در سواحل برزیل

 

 

 

عکسهای دیدنی روز سری (22)

 

انعکاس طلوع خورشید بر بلندترین ساختمان مریدین

 

 

 

عکسهای دیدنی روز سری (22)

 

بدون شرح

 

 

 

عکسهای دیدنی روز سری (22)

 

خنک شدن در رودخانه در گرمای منطقه جامو – شمال هند

 

 

 

عکسهای دیدنی روز سری (22)

 

نقشه کشور فیلیپین با استفاده از 50 هزار قطعه لگو

 

 

 

عکسهای دیدنی روز سری (22)

 

مراسم عروسی دختر یکی از رهبران تندرو یهودی در شهر قدس

 

 

 

عکسهای دیدنی روز سری (22)

 

بدون شرح

 

 

 

عکسهای دیدنی روز سری (22)

 

استادیوم شهر برلین هنگام تماشای مسابقه افتتاحیه جام جهانی بین دو تیم برزیل و گرواسی

 

 

 

عکسهای دیدنی روز سری (22)

 

فروش ماسک های و دوشیزه کمبریج ،‌ انگلستان

 

 

 

عکسهای دیدنی روز سری (22)

 

یکی از طرفداران تیم هلند پس از به ثمر رسیدن گل اول این تیم در مقابل اسپانیا

 

 

 

عکسهای دیدنی روز سری (22)

 

بدون شرح

 

 

 

عکسهای دیدنی روز سری (22)

 

راننده و کارمند آتشنشانی در چین به دلیل مست بودن این تصادف را به بار آورده و اخراج شد

 

 

 

عکسهای دیدنی روز سری (22)

 

پازل جدید اعضای بدن توسط عروسک سازان ژاپنی

 

 

 

عکسهای دیدنی روز سری (22)

 

کارگری در حال نظافت نمای شیشه های یک ساختمان در پکن، چین

 

 

 

عکسهای دیدنی روز سری (22)

 

بدون شرح

 

 

 

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : دو شنبه 16 شهريور 1394
نویسنده : mohammad
عکس های زیبا و با مزه از بچه ها

 

نسخه قابل چاپ ارسال به کلوب ارسال به بالاترین ارسال به گوگل ارسال به فرند فید ارسال به فرند فید ارسال به دوستان :


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : دو شنبه 16 شهريور 1394
نویسنده : mohammad

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

عکس های جذاب دیدنی

عکس های جذاب دیدنی

 

عکس های جذاب دیدنی


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : دو شنبه 16 شهريور 1394
نویسنده : mohammad
ماشین‌های پلیس به دلیل قابلیت‌‌‌ها و استفاده خاص در مأموریت‌ها، از شکل‌ها و مدل‌های متفاوت‌‌تری برخوردار هستند در اینجا برخی از خودروهای پلیس را در سراسر جهان می‌توانید مشاهده کنید.

خودروهای پلیس باید از ویژگی‌های خاص‌تری نسبت به بقیه خودروها برخوردار باشند؛ در تصاویر زیر می‌توانید با نگاه اجمالی برخی از تفاوت‌های آن نسبت به خودروهای دیگر را مشاهده کنید.

انواع ماشین‌های پلیس در سراسر جهان
انگلیس

انواع ماشین‌های پلیس در سراسر جهان
دبی: لامبورگینی آونتادور


انواع ماشین‌های پلیس در سراسر جهان
پاکستان

انواع ماشین‌های پلیس در سراسر جهان
ایتالیا: لامبورگینی گالاردو

انواع ماشین‌های پلیس در سراسر جهان

تیم پلیس انگلیس مجهز به آریل اتم، سریع‌ترین ماشین پلیس جهان، برای متوقف کردن موتور سیکلت‌ها
 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

آخرین مطالب

/
به وبلاگ من خوش آمدید